داستان جاناتان مرغ دریایی داستان زندگی یک مرغ دریایی به نام جاناتان لیوینگستون است که دوست ندارد بنا به عادات همیشگی گروه خود زندگی کند. او دوست دارد رها و آزاد باشد و پرواز را به شکلی بهتر و بلندتر تجربه کند. او بهصورت مخفیانه شروع به تمرین برای پرواز میکند اما پس از مدتی متوجه نگاه عجیب دیگران میشود، آنها تلاش او را برای یادگیری مطالب بیشتری در مورد پرواز درک نمیکنند. این نگاهها تا حدی است که پدر مادر او هم نگرانش میشوند و از او میخواهند که مانند دیگران زندگی کند اما جاناتان هدف مهمتری دارد.
مرغان دریایی او را از جمع خود میرانند و طرد می کنند اما این تازه شروع ماجراهای جاناتان لیوینگستون است. داستان این مرغ دریایی بلندپرواز نزدیک 50 سال است که میلیونها خواننده را محصور خودکرده است. این شاهکار ریچارد باخ، سرشار است از امید، داستان پرواز و رهایی، داستان چگونه دل کندن و پریدن، داستان رها کردن و شکستن تمام عادات. یک داستان نمادین که میشود از آن اوج گرفتن و پرواز تا بلندای آسمان را آموخت. اینکه هرگز نباید مأیوس شد و دست از تلاش کشید. نویسنده این کتاب که خود شیفتهُ پرواز و خلبان است، پروازهای بسیاری را انجام داده از جزئیات پرواز بهخوبی خبر دارد. او از این آگاهی و تجربهُ شخصی برای ایجاد استعارهای قوی استفاده کرده و این کتاب را به بهترین شکل نوشته است.
کتاب جاناتان مرغ دریایی اثر ریچارد باخ در سال 1970 منتشر شد و در همان سال به یکی از محبوب ترین و پرفروش ترین کتاب های سال تبدیل شد. این کتاب توسط مترجمان زیادی به زبان های مختلف از جمله فارسی ترجمه شده و یکی از بهترین و روان ترین ترجمه های این شاهکار ریچارد باخ را کاوه میرعباسی انجام داده است و نشر نی آن را در 95 صفحه منتشر کرده است. لازم به ذکر است که رمان جاناتان لیوینگستون مرغ دریایی سه بخش دارد و ترجمه و چاپ آن نیز بر اساس همین سه بخش است اما چندی پیش نویسندهُ این کتاب، ریچارد باخ، بخش چهارمی نیز در ادامه داستان نوشت. او بعد از نوشتن فصل چهارم گفت که در دهه هفتاد میلادی، انتشار فصل چهارم آن باعث میشد تا مردم برداشت اشتباهی را از این داستان داشته باشند. او در ادامه توضیحات خود دراینباره گفت: وقتیکه فصل چهارم کتاب را نوشتم به نظرم بسیار فوقالعادهتر از آن بود که در زندگی واقعی نمود پیدا کند. همچنین این احتمال نیز وجود داشت که برخی مردم ماجراهای این فصل را با مسائل دینی پیوند بزنند. اکنونکه 40 سال از نوشتن کتاب گذشته است به این نتیجه رسیدم که جاناتان لیوینگستون های دنیای امروزی، باور کردن چیزهای واقعی را فراگرفتهاند و دیدن این مسئله باعث شد فصل چهارم را منتشر کنم، این امر زمانی بهنوعی دیوانگی بود اما اکنون ضروری به نظر میرسد.
اغلب مرغهای دریایی دغدغهشان فقط این است که ابتداییترین شیوههای پرواز را یاد بگیرند: چگونه خود را از کرانه به خوراک برسانند و برگردند. برای اغلب مرغهای دریایی، سیر کردن شکم بر اشتیاق به پرواز میچربد؛ اما برای این مرغ دریاییِ خاص، خوردن مهم نبود، بلکه به پرواز اهمیت میداد. بیش از هر چیز دیگر در دنیا. جاناتان لیوینگستون شیفتهی پرواز بود.
بعد از مدتی، فهمید که این طرزِ فکر باعث نمیشود محبوب سایرِ مرغان باشد. حتی پدر و مادرش هم از اینکه جاناتان هرروز صبح تا شب، تنها و دور از جمع، پرواز در سطح پایین را صدها بار تمرین میکرد متحیر و نگران بودند.
از خیلی چیزها سر در نمیآورد؛ مثلاً اینکه چرا وقتی در ارتفاعی کمتر از نصفِ گسترهی بالش بر فراز آب پرواز میکند، میتواند، با تلاش کمتر، زمانی درازتر در هوا بماند. فرود آمدنهایش، برخلاف معمول، به شلپ شلپ آب، که از برخورد با پاها به اطراف شتک میزد، ختم نمیشدند بلکه از تماس پاهای چسبیده به بدنش با سطح دریا شیاری مستقیم و طولانی بر آب باقی میماند. وقتی شروع کرد هنگام فرود بر ساحل پاهایش را بالا بگیرد و خود را بر ماسهها بسُراند و سپس طول سُریدنش را قدمبهقدم بشمارد، پدر و مادرش راستی راستی دلواپس شدند.
مادرش پرسید: «چرا، جان؟ چرا اینقدر واست سخت است که همرنگ جماعت باشی، جان؟ چرا از پرواز در ارتفاع کم دست برنمیداری و عوض راه و روش خودمان، دنباله رو پلیکانها و آلباتروسها میشوی؟ چرا به خوردوخوراکت توجه ای نداری؟ پسرکم، از لاغری شدهای یکمشت پر و استخوان!»
«باکم نیست که یکمشت پر و استخوان بیشتر نباشم، مادر. فقط میخواهم بدانم در هوا چهکاری ازم برمیاد و چهکاری ازم ساخته نیست، همین و بس. جز این خواستهای ندارم.»
پدرش با ملاطفت گفت: «ببین، جاناتان، چیزی به زمستان نمانده. قایقها دیگر بهقدر حالا زیاد نخواهند بود و ماهیهایی که در سطح شنا میکنند به عمق میروند. اگر دوست داری چیزی یاد بگیری، چه را. این قضیهی پرواز خیلی هم چیز خوبی است، ولی برایت خوراک نمیشود، نمیتوانی با پروازهای آهسته شکمت را سیر کنی؛ خودت هم این را خوب میدانی. یادت باشد که هدف از پرواز پیدا کردن غذاست.»
جاناتان مثل بچههای حرف شنو سر تکان داد. روزهای بعد سعی کرد رفتارش مانند بقیهی مرغهای دریایی باشد؛ واقعاً هم تلاشش با تمام وجود بود: همراه فوج مرغان دوروبر اسکلهها و قایقهای ماهیگیری جیغوداد و دعوا میکرد، شیرجه زنان بهطرف تکههای ماهی و ریزههای نان هجوم میبرد. ولی فایده نداشت و نتوانست با اینجور زندگی کنار بیاید.
ناراحتی آش از تنهایی نبود، بلکه بیتوجهی بقیهی مرغان او را میآزرد که نمیخواستند لذت و شکوه پرواز را باور کنند که انتظارشان را میکشید؛ و چشمانشان را باز نمیکردند تا ببینند.
تنها قانون حقیقی قانونی است که به آزادی رهنمون شود. هیچ قانون دیگری وجود ندارد.
چرا سختترین کار دنیا این است که یک پرنده رو متقاعد کنی آزاد است، در حالی که او میتواند با چند بار تمرین این مطلب را به خودش ثابت کند؟ چرا باید اینقدر سخت باشد؟
برای بسیاری از مرغان، تنها خوردن غذا مهم است و نه پرواز.
بهشت مکان نیست، زمان هم نیست. بهشت رسیدن به کمال است.
آنچه دیدگانت به تو میگوید را باور نکن چشمهایت تنها محدودیتها را نشانت میدهد.
ما آزادیم هر جا که میخواهیم برویم و هرچه هستیم، باشیم.
ریچارد دیوید باخ خلبان و نویسندهُ آمریکایی در سال 1936 در اوک پارک ایلینوی به دنیا آمد. او فرزند رولنند روبرت و روت هلن شاو باخ است و همچنین ریچارد از نوادگان یکی از بزرگترین و مشهورترین آهنگسازان دنیا یعنی یوهان سباستین باخ است. ریچارد باخ در هر زمینه و حوزهای که مربوط به خلبانی شود کارکرده است. ازجمله این کارها میتوان به ساخت تصاویر متحرک در آسمان توسط نمایش هوایی، نویسندگی و تدریس فنی هوانوردی، خلبان نمایشهای هوایی و همچنین راوی این نمایشها اشاره کرد.
او به خلبانی علاقه فراوان داشت اما نویسندگی نیز همیشه او را به خود جذب میکرد. از سال 1959 او عقایدی در مورد یک پرنده که میخواهد محدودیتها و قواعد را بشکند داشت. این عقاید به نوشتن داستان جاناتان مرغ دریایی منجر شد که فیلمی نیز از روی آن ساختهشده است، او با همسر دوم خود نیز در زمان فیلم برداری این اثر ملاقات کرد. ریچارد بعدها از سازندگان فیلم جاناتان مرغ دریایی به دلیل اعمال تغییرات بی اجازه در فیلمنامه شکایت کرد. پس از آن از سال 1977 به مدت چهار سال و تا سال 1981 به دنبال زندگی بی حاشیه و دور از هیاهو رفت و در این مدت اثرات زیبا و ماندگاری خلق کرد. او در نویسندگی نیز مانند خلبانی، بلندپرواز بود و آزادانه مینوشت.
اندیشهُ او آزادی بود و از هرگونه مرزبندیهای سیاسی و ملیتی بیزار بود. او در تمام آثارش به این نکات اشاره میکند و همواره آرزو داشت که همهُ مردم حداقل یکبار مانند او تجربه پرواز بر فراز آسمان را تجربه کنند تا متوجه این حقیقت شوند که از آسمان زمین همیشه به یکشکل است و هیچچیز گرانبها و ارزندهای بر روی آن آنقدر ارزش ندارد که مردم را در بند کنیم و یا تن به خفت دهیم. او مؤسس مکتب پرواز نیز است و در این مکتب پیروان و مریدانی نیز به دور خود جمع کرده است. در تمام کتابها و داستانهای نوشتهشده توسط باخ از هواپیما بهعنوان وسیلهای برای رساندن یک پیام بهره برده است. کتابهای جاناتان مرغ دریایی، هدیه پرواز، پندار یا اوهام، پلی بهسوی جاودانگی، بیگانه در زمین، دور و بس نزدیک، درنگهای من، گریز از سرزمین امن، یگانه، فراسوی ذهنم و یادداشتهای مرد فرزانه نام تعدادی از مهمترین کتابهای نوشتهشده توسط ریچارد دیوید باخ است.
سخن آخر
همان طور که گفته شد و خواندید، بدون شک داستان جاناتان لیوینگستون الهام بخش تمام آدمهایی است که به هر شکل و نحوی متفاوت هستند و جامعه به همین دلیل آن ها را طرد می کند و نمیپذیرد. الهام بخش انسانهایی که به دلیل داشتن هدفی که همگان قادر به درک آن نیستند از جامعه رانده شده اند و الهام بخش آنهایی که به دنیال معنایی برای زندگی هستند. جاناتان در این داستان جاضر نشد تحقیر و امر دیگران را بپذیرد و به مخالفت با آن ها پرداخت. جامعه او را طرد کرد اما از کاری که کرده بود پشیمان نشد. خواندن این کتاب زیبا را به تمام انسان های آزاده و ماجراجو توصیه میکنم.
جهت دانلود رمان جاناتان مرغ دریایی از ریچارد باخ اینجا کلیک نمایید
حجم فایل : 625.8 KB نوع فایل : پاور پوینت تعداد اسلاید ها : 9 بنام خدا فیزیک دوم دبیرستانفصل 5(چگالی) جرم یکای حجم هر جسم را چگالی یا جرم حجمی نامیده و با نشان می دهیم و یکای آن در SI ، است. بنابراین : چگالی جسم نمونه جدول چگالی اجسام جرم یک لیتر آب چند کیلوگرم است؟ مثال ... ...
با POCKET OPTION یک معاملهگر حرفهای شوید یک پلتفرم معاملاتی قابل اعتماد برای همه هر معاملهگری میخواهد تا در بهترین شرایط سود ببرد و نمیخواهد نگران امنیت وجوه شخصی خود باشد. اولین کار واضحی که یک معاملهگر مبتدی انجام میدهد بررسی سایتهای مختلف معامله آنلاین ... ...
افسردگی چیست و چرا اهمیت دارد؟ افسردگی یک حالت خلقی شامل بیحوصلگی و گریز از فعالیت یا بیعلاقگی و بیمیلی است و میتواند بر افکار، رفتار، احساسات و خوشی و تندرستی یک فرد تأثیر بگذارد. افراد افسرده هم میتوانند احساس ناراحتی، اضطراب، پوچی، ناامیدی، درماندگی، بیارزشی، ... ...
اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یا